هنگام تحویل سال افراد خانواده دور سفره هفت سین، که با ظرفت و سلیقه خانم خانه چیده شده، مینشینند و در حالی که پدر خانواده دعای تحویل میخواند منتظر تحویل سال نو میشوند.
در گذشته که امکانات ارتباطی مانند رادیو و تلویزیون نبود با تیراندازی یا گفتن اذان سال جدید را به همه اعلام می داشتنند. بعد از اینکه سال نو شد کسی که به عنوان مادر مه انتخاب شده، با مجمعی که در آن قرآن، آیینه، آب، سبزه و شاخههای سبز جوان قرار دارد، وارد خانه میشود. چهارگوشه اتاقها را آب میپاشد. قرآن را کنار سفره هفت سین میگذارد و شاخههای سبز (درخت آلوچه) را به این نیت که سال سرسبز و خوش و خرمی برای خانواده باشد، جلوی در اتاق آویزان یا روی طاقچه اتاق میگذارد.
در این روز مادر خانه، غذای عید (سبزی پلو با مرغ یا گوشت) درست میکند. علاوه بر آن غذایی به عنوان خیرات برای امورات میپزند و بین مردم پخش میکنند. در غروب شب اول سال، به این اعتقاد که چراغ خانه آنها همیشه روشن و نورانی باشد، به سردر خانهها شمع یا شعله آتش آویزان میکنند.
مراسم وَرف چال (چاه برف)
یکی از مراسم قابل توجه در ارتباط با آب در روستای «اسک» واقع در جاده هراز مراسم «ورف چال» است. این مراسم در یکی از روزهای جمعه، در فاصله اول تا پانزده اردیبهشت ماه که آخرین برفهای زمستانی در حال ذوب شدن است، انجام میشود. تاریخ اجرای این مراسم قبلاً از طرف بزرگان محل به اطلاع عموم رسانده میشود. در این روز کلیه مردان محل جهت انجام مراسم ورف چال واقع در دامنه کوه دماوند پس از صرف صبحانه با همراه داشتن غذای ظهر و بساط میوه و چای از روستا خارج میشوند. در این روز هیچ مردی حق ماندن در روستا را ندارد و امور روستا در این روز در دست زنهای محل است که با اجتماع در مساجد و نقاط دیگر به اجرای برنامههایی مانند عروس و داماد، شاه – وزیر بازی و ... سرگرم هستند. از ورود هر مردی به داخل روستا جلوگیری میشود. درصورتیکه مردی به تذکرات و اخطار آنها توجهی نکند و داخل روستا شود به شدت با چوب به وسیله زنهای محل تنبیه میگردد.
مردان روستا پس از رسیدن به محل ورف چال که از دوران گذشته چاهی در آنجا برای جمعآوری برف به وسیله شخصی به نام «سید حسن ولی» حفرشده و مقبره او نیز در روستای «نیاک» محل زیارت اهالی منطقه است، اقدام به جدا کردن قطعات برف از کوه میکنند و هر کس به توانایی خود مقداری از قطعات آخرین برف زمستانی را به داخل چاهه میریزد. پس از پر شدن چاه از برف و پوشانیدن در چاه، مردان به صرف ناهار و چای و میوه در اطراف چاه میپردازند و نماز به جا میآورند. سپس همگی به روستا بازمیگردند.
این مراسم ریشه در مبارزه با کم آبی برای مسافران و دامها در فصل تابستان دارد. با توجه به اینکه منطقه مورد بحث در گذشته یکی از مناطق دامداری محسوب میشود، دامدارها برای تأمین آب مورد نیاز دامها در فصل تابستان که برفهای روی کوه آب میشد، اقدام به ذخیره برف در این چاه میکردند تا در موقع کم آبی، آب مورد نیاز دامها را فراهم کنند. امروزه منطقه مورد بحث اهمیت گذشته خود را ازنظر پرورش دام از دست داده ولی این سنت قدیمی همچنان در بین اهالی محل ادامه دارد.
مراسم تمنای باران و ...
ازآنجاکه اساس معیشت و کشاورزی بر پایه آب است، بنابراین کم و یا زیاد بودن باران و آب مشکلاتی را ایجاد میکند. اگر باران کم ببارد و دچار کمبود آب بشوند، مراسم خاصی را به جا میآورند تا خداوند دعای آنها را مستجاب کرده و باران بفرستند.
مراسمی که برای تمنای باران دارند به این شرح است: اهالی روستا همگی به امامزاده، مسجد یا میدان بزرگ روستا و یا خارج از روستا میروند. دعا میکنند و «ملا» یا «سید» گوشهای از جلد قرآن را خیس میکند یا منبر را به این نیت که باران بیاید، با گلاب میشوید. علاوه بر این مرسوم است که همه مردم شیر و برنج جمع میکنند و با آن شیربرنج درست کرده، میخورند و مقداری از آن را با این باور که باران ببارد، روی پشت بام میریزند.
مراسم باران خواهی
یکی از مراسم رایج به هنگام خشک سالی، مراسم باران خواهی است. به زبان محلی این مراسم را «شیلون» یا «شیلان» مینامند. به این منظور ابتدا از اهالی محل مواد اولیه برای پخت شیربرنج و یا آش مورد نظر آنها، جمعآوری میشود. در روز معین اهالی در مکان مقدسی مانند مسجد، تکیه، امامزاده و یا در اطراف درخت مقدس جمع میشوند و پس از پخت آش به وسیله زنهای محل، مراسم دعا و روضه خوانی انجام میشود و از خداوند طلب باران میکند. پس از صرف آش مراسم به پایان میرسد.
از دیگر عقاید مردم منطقه در این زمینه، گذاشتن پایه منبر در آب و یا ریختن آب به روی فردی سید است.
آفتاب خواهی
اگر بارندگی زیاد باید برای اینکه باران بند بیاید، نام هفت یا چهل کچل را بر کاغذ مینویسند و آن را به بندی آویزان میکنند تا باد بخورد و باران قطع شود. یا با خواندن دعا و نذورات مختلف از خداوند طلب آفتاب و درآمدن خورشید میکنند.
در روستای «کرات کیاسر» شهرستان ساری، اگر باران ببارد و مانع فعالیت کشاورزی شود، زنهای روستا به طور جمعی شعر زیر را میخوانند: «باران کو، باران کو، باران بیپایان کو، گندم که زیر خاکه، از تشنگی هلاکه، یا حضرت سلیمان، روز آفتاب و شب باران».
در روستای «ولویه کیاسر» ساری هنگامی که باران به مدت چند روز ادامه داشته باشد، برای بند آمدن آن بچههای روستا قوطیهای حلبی را به نخی میبندند و دو سر نخ را میگیرند و در کوچههای محل راه میروند و دسته جمعی شعر زیر را میخوانند «قوطی قوطی آفتاب کن، یک مشت برنج تو آب کن، ما بچههای گرگیم، از سرمایی بمردیم، یا قرآن یا کتاب، فردا بشه آفتاب».
در روستای «کلیج کلا دودانگه» در هنگام بارش زیاد باران، بچههای محل لباس کهنه میپوشند و با جار و گل و لای کوچههای را به هم میزنند و میخوانند «بابروم – بابروم، امروز آفتاب، فردا آفتاب، پیرا (پس فردا) آفتاب» آنگاه افراد هر خانواده به بچهها مواد غذایی و یا شیرینی میدهند.
در روستای «علی آباد دودانگه» وقت بارش زیاد باران، اهالی محل پارچهای را از امامزاده شاهزاده حسین میربایند پس از آفتابی شدن هوا آن پارچه را به اضافه پارچه دیگر به امامزاده پس میدهند.
اعتقادات و باورها
«سوچلا» یا شکار به روش سنتی در آببندان
یکی از راههای درآمد روستاهای مرکزی مازندران شکار پرنده به روش سنتی در «آببندان» به هنگام کم آبی است. اواسط پاییز پرندگانی مانند قو، غاز، چنگر، انواع مرغابی و... از نقاط سردسیر به سواحل دریای مازندران که دارای آب و هوای معتدل است، مهاجرت میکنند و بیشتر در «آببندان» ها که به علت کشت شالی، محل مناسبی برای تغذیه پرندگان است، ساکن میشوند.
این شکار از اوایل پاییز هر سال تا 15 اسفند در شبهای تاریک بدون تیراندازی با وسایل شکار سنتی و رعایت مقررات محلی انجام میشود. در این مدت آببندان قرق و تیراندازی در فاصله 500 متری اطراف آن ممنوع میشود. این نوع شکار توسط تور و بیشتر در روستاهای گل نشین، سید محله، زرین کلا، لاریم و مشک آباد در مسیر جاده ساری – بابلسر از طریق جاده خزر آباد انجام میشود.
جوله: این وسیله شبیه پارچ آب، با گردنباریک و دهانهای گشاد و در اندازههای متفاوت ساخته میشود. در قدیم برای دوشیدن شیر و نگهداری انواع مواد لبنی از آن بهره میگرفتند. از نقشهای متداول روی بدنه جوله میتوان از جوله نقش، نقش مارپیچ، نقش زنجیرهای و نقش حلوایی نام برد.
بزرگترین نوع جوله «مَنَدر» نامیده میشود که حدود 18 کیلوگرم ظرفیت دارد. نوع دیگری از جوله که «جوله کون» نام دارد، از ریشه درخت افرا تراشیده میشود.
کَلِز: از این وسیله چوبی به جای ملاقه برای هم زدن و سرد کردن شیر استفاده میکردند. در مناطق مختلف مازندران این وسیله به نامهای گوناگون خوانده میشود. به طور مثال در منطقه رامسر «گیال»، در بخش مرکزی «کلز یا کیلز» و در منطقه گرگان «کَمچِه لِز». نوع دیگر پیمانه شیر به نام «مِنقار» در مناطق جنگلی ساخته میشود و حدود 200 کیلوگرم ظرفیت دارد.